هلیا بدنبال توپ قرمزش
دختر نازم عاشق این شیطونی هات هستم که بتازگی شروع شده تا اخر همه شیطونی ها باهاتم. عین خودت کوچولو میشم و باهات شیطونی می کنم قربون خودت ودستمالکت برم که هرجا میری با خودت می بریش دورت می گردم عزیزم. تو اشپزخونه مشغول شستن دستگیره ها بودم که متوجه شدم دیگه صدات نمیاد نگران شدم وبه سراغتم اومدم دیدم عین فرشته ها خوابیدی دوستت دارم صفای دلم منتظر شیرین کاری های قشنگت هستم. ...
نویسنده :
مامان طلا
3:30